برداشت های کاملن شخصی

#چیزی_در_حد_هیچ

پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ

مادرم تقریباً یک بی سواد مطلق است. یک کلمه هم درس نخوانده است. از دنیای به این بزرگی هیچ چیز نمی داند. اوایل فکر می کردم مادرم همه چیز می داند، اما بزرگ تر که شدم جواب هایش برایم باورنکردنی وغیرعملی به نظر می رسیدند. سعی کردم او را متقاعد کنم که درست فکر نمی کند اما زود فهمیدم که این کار بیهوده است. هر چه بیشتر درس می خواندم فاصله ی من و او بیشتر می شد. او حتی نمی داند زمین کروی است یا آب اقیانوس شور است. مادرم می گفت صدتا از این کتاب هایی که می خوانی را به نانوا بدهی یک نان سوخته هم به تو نمی دهد. مادرم راست می گفت. گاهی وسط کلاس درس دینامیک سیستم های قدرت  یا الکترومغناطیس که تخته پر از فرمول های ریاضی و فیزیک می شود، با خودم فکر می کنم که مادرم چه چیزی از این فرمول ها می تواند بفهمد؟ انتظار ندارم نسبیت عام انیشتین یا اصل عدم قطعیت هایزنبرگ یا تئوری موجی بودن نور تامس یانگ را بفهمد، اما او حتی نمی داند آب در چند درجه به جوش می آید. تنها چیزی که از علم ریاضیات می داند، عمل جمع و تفریق، آن هم در حد انگشتان دست است. درک او از جهان چیزی در حد هیچ است.

  • علی اصغر مهدوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی