برداشت های کاملن شخصی

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۳۰
مرداد

اصلاً شاید تقصیر من نباشد. شاید اشکال از این خراب شده است که آدم هایش با چند گرم توفیر در مغزشان خوشبخت یا بدبخت می شوند.

  • علی اصغر مهدوی
۲۶
مرداد

اگر در داروخانه باشی اما دارو نخواهی، یا در فرودگاه اما نه به دلیل سفری یا بدرقه ای یا استقبالی، یا در گورستان اما نه به خاطر مرگ خویشی، آشنایی، دوستی، و اگر اصلاً جایی باشی که لازم نیست باشی، از نوعی استغنا برخورداری. رها از شادی یا اندوه یا اضطراب یا خشم یا انتظار یا هر حس انسانی دیگری که بقیه ی حاضرانِ آنجا درگیرش هستند. این اتلاف وقت های مفید از جنس همان کارهای دوست داشتنی و احمقانه ای هستند که مرزهای باشکوه تلاقی خرد ناب و جنون را می سازند. این تجربه نوعی اقتدار روحی عطا می کند. نوعی چیرگی بر موقعیتی که حاصل بی نسبتی با آن است چون حضور از سر نیاز و ضرورت همواره با انفعال و مغلوبیت همراه است.

  • علی اصغر مهدوی
۲۶
مرداد

هر چه بیشتر به زندگی خیره شوید عمیق تر می شوید اما من فکر می کنم تنها کسانی که حقیقتاً احمق هستند سعی می کنند عمیق تر شوند.
من هم اعتراف می کنم احمق کاملی هستم چون به شکلی خودآگاه و سازمان یافته به زندگی خیره شده ام. کسانی که تصادفاً به زندگی خیره می شوند نسبت به احمق ها که آگاهانه دست در لانه ی زنبور می کنند به مراتب گناهشان کمتر است. منظورم از "لانه ی زنبور" فقط کتاب خواندن نیست، تمام مسیرهایی است که به خیره شدن به ذات زندگی منتهی می شوند. عامل اصلی این خیره شدن فکر کردن است و چون بر خلاف دیدن و شنیدن و خوردن و حرف زدن، فکر کردن را نمی توان متوقف کرد، پس باید راهی یافت تا محتوای فکر کردن را چنان تغییر داد که تا حد امکان از توان تخریبی آن کاسته شود.
این تنها راه برای خروج از چیزی است که اسمش را گذاشته ام "دانـایی مـخرب"

  • علی اصغر مهدوی