برداشت های کاملن شخصی

#هنوز_امیدی_هست!

پنجشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ

از نظر من، زندگی با رنج ‎های فوق‎ العاده زیادی همراه است و موانعی در مسیر زندگی وجود دارد که اغلب نمی توانیم از روی آن‎ها جهش کنیم.
موانعی که وقتی با آنها برخورد می‎کنیم زخم‎هایی به‎جسم و روح ما وارد می کنند که به سادگی التیام پیدا نمی‎کنند.
به خصوص که این موانع به شکل پیش بینی نشده و غیرقابل درکی مدام در برابر ما پدیدار می شوند.
البته روزنه‎ها و دریچه‎های نور هم وجود دارد اما این روزنه ها بسیار اندک هستند و تو هرچه در زندگی جلوتر بروی این موانع و رنجها بیشتر میشوند و همزمان توانایی‎ ها و تحرکت کم‎تر می‎شود.
طبیعی است وقتی زندگی را هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ تجربه های فردی این‎طور ببینی ممکن است به این نتیجه برسی که زندگی چیز چندان جذابی هم نیست. درواقع نه تنها جذاب نیست، بلکه تلخ هم هست و بخش‎های مهمی از آن سیاه است و پاسخ قانع‎کننده‎ای نیز برای آن وجود ندارد. پاره ای از رنج ها برای همه مشترک است؛ چه در کشورهای قدرتمند صنعتی و چه در کشورهای عقب افتاده. البته کشورهای پیشرفته تا حد امکان از شدت رنج‎هایی که میتوان آنها را با تدبیر و عقلانیت از بین برد، کاسته اند. اما پاره ای از رنج‎ها هستند که ربطی به تدبیر انسان ندارند. این رنج‎ها وجود دارند چون برآمده از انسان بودن ما هستند نه از بی کفایتی ما در تدبیر؛ مانند بیماری ها، شکست ها و ناکامی های در عشق، تنهایی و مرگ. همین‎هاست که نگاه من را می‎سازد؛ این که فرقی نمی‎کند کی هستی و کی و کجا زندگی می کنی. اما من سعی کرده ام با امید زندگی کنم، من همیشه در زندگی یک روزنه ی امید نگه می دارم. حتی اگر این امید روز به روز کم‎سوتر شده باشد.
فکر می کنم هنوز می‎توان امیدوارانه زندگی کرد.

  • علی اصغر مهدوی

نظرات  (۱)

:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی