برداشت های کاملن شخصی

#معرفی

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ب.ظ

درآثار من وضعیت ‎هایی مثل بی‎ پناهی، نا امیدی، رنج، تردید، اضطراب، ترس، معناداری یا بی ‎معنایی زندگی، عشق، خیانت، معصومیت و البته مفهوم مرگ مدام طرح میشود.

اینها مفاهیم مشترک و بنیادین ما آدمها هستند. صرف ‎نظر از فرهنگ و جامعه و تاریخ و جغرافیایی که در آن زیست میکنیم این مفاهیم با انسانیت ما همراه هستند. این‎ها چیزهایی هستند که هم دین میکوشد پاسخی برای آن ها فراهم کند و هم در حوزه ‎های فلسفی و عرفانی پاسخی برای آنها طرح میشود. از طرفی این‎ها از نوع مسائل وجودی (اگزیستانسیال) هستند که در زندگی فردی آدم‎ها حضور جدی دارند.

ادبیات برای من یعنی جایی که میتوانم بخشی از روحم را در آن نشان دهم؛ نشان دادنی که به قصد تاثیرگذاری بر دیگران و در تحلیل نهایی به بهتر کردن زندگی مخاطب کمک کند.
با این حال خوب می‎دانم که امکانات ادبیات در این سه زمینه بسیار محدود و ناچیز است؛ هم در نمایش روح انسان، هم در تاثیرگذاری و هم در بهترکردن زندگی دیگران.
بنابراین از ادبیات انتظار بزرگی ندارم. اصولا از هنر چنین انتظاری ندارم. با این همه باید به همین تاثیرات کوچک و محدود قانع باشیم چون امکانات دیگری در اختیار ندارم. کلمات، تنها ابزار ما برای بیان چیزهایی هستند که در اعماق روح مان میگذرد.
اگر نمایش وضعیت درونی بتواند حتی برای دقایقی بر مخاطب تأثیرمثبت بگذارد و یا حس همدردی او را برانگیزد به طوری که احساس کند رنج‎هایی را که او دارد از سر میگذراند دیگری هم ‎تجربه کرده است، شاید احساس کند که در دنیا تنها نیست. شاید از معدود لذت های نوشتن این باشد که بنویسی تا دیگران احساس کنند در زندگی تنها نیستند.

  • علی اصغر مهدوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی