برداشت های کاملن شخصی

#فاجعه

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۰۴ ب.ظ


سال ها پیش در یک کتاب وحشتناک خواندم فاجعه نه ساده است و نه ناگهانی. یعنی هم ترکیب چند چیز است و هم ذره ذره اتفاق می افتد.
در کتاب نوشته شده بود معمولاٌ چند چیز باید بهم بچسبند تا فاجعه ای رخ دهد. نوشته شده بود از این نظر فاجعه مثل خوشبختی است.
در خوشبختی هم چند چیز باید هم زمان اتفاق بیفتد تا کسی خوشبخت شود. پول تنها کافی نیست. عشق تنها کافی نیست. شهرت تنها کافی نیست.
اما اگر همه ی اینها باشد شاید بشود گفت کسی خوشبخت شده است. از نظر نویسنده، تنها تفاوت آنها شاید این باشد که در خوشبختی انگار چیزها خیلی ضعیف به هم چسبیده اند و هر لحظه ممکن است از هم متلاشی شوند اما در فاجعه اگر چیزها بهم چسبیدند دیگر هیچ وقت از هم جدا نمی شوند. نویسنده نوشته بود وقتی چیزی سوخت دیگر سوخته است. برگشتی در کار نیست. برای همین است که از نظر نویسنده ی کتاب، هر خوشبختی در معرض فرو ریختن و تبدیل شدن به فاجعه است اما فاجعه ها هرگز تبدیل به خوشبختی نمی شوند، حتی شاید شدت شان بیشتر هم بشود.
توی کتاب نوشته شده بود فاجعه مثل این است که به کسی چند گلوله شلیک کنیم به طوری که گلوله ی آخر -به عنوان تیر خلاص- توی شقیقه اش شلیک شود.

  • علی اصغر مهدوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی